محمد علی فیض پور؛ مرجان حبیبی
چکیده
در ادبیات اقتصاد صنعتی،ارتباط مقدار تولید با هزینههایی که برای تولید آن میزان محصول صرف میشود را میتوان باعنوان منحنی یادگیری بیان کرد. این در حالی است که براساس ادبیات موجود، یادگیری در میان صنایع متفاوت بوده و علاوه بر آن، میتواند تحت تأثیر عوامل مختلفی نظیر سطح فناوری صنعتی قرار گیرد. بر این اساس و باتوجه به نبود چنین مطالعاتی ...
بیشتر
در ادبیات اقتصاد صنعتی،ارتباط مقدار تولید با هزینههایی که برای تولید آن میزان محصول صرف میشود را میتوان باعنوان منحنی یادگیری بیان کرد. این در حالی است که براساس ادبیات موجود، یادگیری در میان صنایع متفاوت بوده و علاوه بر آن، میتواند تحت تأثیر عوامل مختلفی نظیر سطح فناوری صنعتی قرار گیرد. بر این اساس و باتوجه به نبود چنین مطالعاتی در ایران، پژوهش حاضر میکوشد تا تأثیر سطوح مختلف فناوری بر یادگیری در صنایع تولیدی ایران را بررسی کند. بدین منظور، مدل لگاریتم خطی و تابع هزینۀ کابداگلاس تلفیق شده و از تعریف OECD از طبقهبندی صنایع برحسب سطوح فناوری استفاده شده است. نتایج نشان میدهدکه بیشترین یادگیری متعلق به صنایع با فناوری برتر است و از نظر سیاستگذاری، توجه به این صنایع ضروری است. همچنین، نرخ یادگیری بالاتر در صنایع مذکور قادر است برخی از هزینههای اولیۀ آنها را پوشش دهد. ازاینرو، توجه به یادگیری لازمۀ سیاستگذاری توسعه صنعتی است.
علی رجب زاده؛ احمد رضا قاسمی؛ عادل آذر؛ روح ا لله حسینی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و تجزیه و تحلیل معیارهای اولویتگذاری و انتخاب پروژههای صنعتی است. جامعة آماری پژوهش حاضر مدیران، خبرگان و کارشناسان صنعت میباشد و ابزار مورد استفاده مصاحبه و پرسشنامه است که تعداد 50 پرسشنامه بین خبرگان توزیع و در نهایت 21 پرسشنامه جمعآوری گردید و در بخش مصاحبه با 19 نفر از خبرگان و صاحب نظران صنعت مصاحبه ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و تجزیه و تحلیل معیارهای اولویتگذاری و انتخاب پروژههای صنعتی است. جامعة آماری پژوهش حاضر مدیران، خبرگان و کارشناسان صنعت میباشد و ابزار مورد استفاده مصاحبه و پرسشنامه است که تعداد 50 پرسشنامه بین خبرگان توزیع و در نهایت 21 پرسشنامه جمعآوری گردید و در بخش مصاحبه با 19 نفر از خبرگان و صاحب نظران صنعت مصاحبه شد. جهت تبیین معیارهای اولویتگذاری صنعت از نظریة برخاسته از دادهها و برای تحلیل روابط علی میان شاخصها از تکنیک دیمتل فازی استفاده شد. نتایج نظریة برخاسته از دادهها، بیانگر این است که دانش ضمنی خبرگان برای مقولات فنی، فرهنگی اجتماعی و مالی اهمیت بیشتری قائل هستند. شاخص فنی در نظریة برخاسته از دادهها واجد بیشترین میزان اهمیت بوده است. این به معنای آن است که متخصصان اهمیت بیشتری را به شاخص فنی میدهند. خروجی تکنیک دیمتل فازی مؤید آن است که معیار زیست محیطی از میزان تعامل بیشتری برخوردار است. براساس نتایج معیارهای فرهنگی–اجتماعی، زیست محیطی، مالی، زیر بنایی و سیاسی قانونی علی و معیارهای فنی، اقتصادی و بازار در گروه معلول هستند. از نظر اهمیت به ترتیب معیار زیست محیطی، فرهنگیـ اجتماعی، زیربنایی و سیاسی قانونی میزان دارای بیشترین اهمیت هستند. معیار فرهنگیـ اجتماعی، معیار تأثیرپذیرتر و معیار فنی از میزان تأثیرگذاری بیشتری برخوردار است. معیار مالی از همه معیارها به غیر از معیار زیست محیطی تأثیر میپذیرد.
رضا یوسفی حاجی اباد
چکیده
هدف تحقیق حاضر، بررسی اثرات درجة انحصار بازار بر عملکرد سیستم بانکداری در ایران است. برای این منظور، با استفاده از الگوی خود رگرسیون با وقفة توزیعی(ARDL)، اثرات تمرکز بازار بر عملکرد سیستم بانکداری، در سالهای 1389-1376 ، مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافتههای تحقیق حاکی از وجود رابطة تعادلی بلندمدت بین عملکرد سیستم بانکداری و متغیرهای ...
بیشتر
هدف تحقیق حاضر، بررسی اثرات درجة انحصار بازار بر عملکرد سیستم بانکداری در ایران است. برای این منظور، با استفاده از الگوی خود رگرسیون با وقفة توزیعی(ARDL)، اثرات تمرکز بازار بر عملکرد سیستم بانکداری، در سالهای 1389-1376 ، مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافتههای تحقیق حاکی از وجود رابطة تعادلی بلندمدت بین عملکرد سیستم بانکداری و متغیرهای اقتصادی تمرکز، ریسک و تورم است، بهطوری که ثبات تابع عملکردی سیستم بانکی در ایران را تأیید میکند. در مجموع نتایج به دست آمده از تحقیق نشان میدهد سطح تمرکز و ساختار بازار بر عملکرد سیستم بانکداری ایران اثرات مثبتی داشته است. همچنین، افزایش سطح ریسک و تورم، موجب تضعیف عملکرد سیستم بانکی شده است. ضریب تعدیل محاسبه شده در الگوی عملکردی سیستم بانکداری 25 درصد بوده، که به معنای کندی سازوکار تعدیل در بازار سیستم بانکداری است.
ناصر الهی؛ فرهاد خداداد کاشی؛ حسن ثاقب
دوره 2، شماره 3 ، فروردین 1397، صفحه 57-70
چکیده
هدف مقاله حاضر تجزیه و تحلیل محتوی فناورانه، تغییر پیچیدگی سبد صادراتی و عوامل تولید تجسم یافته در صادرات ایران است. برای این منظور از روش لال(2000) برای تشریح ترکیب فناورانه صادرات، روش هاسمان، هوآنگ و رودریک (2007) برای برآورد تغییرات پیچیدگی صادرات و روش شیروتی و همکاران(2010) برای تعیین شدت عوامل تولید تجسم یافته در صادرات استفاده شده ...
بیشتر
هدف مقاله حاضر تجزیه و تحلیل محتوی فناورانه، تغییر پیچیدگی سبد صادراتی و عوامل تولید تجسم یافته در صادرات ایران است. برای این منظور از روش لال(2000) برای تشریح ترکیب فناورانه صادرات، روش هاسمان، هوآنگ و رودریک (2007) برای برآورد تغییرات پیچیدگی صادرات و روش شیروتی و همکاران(2010) برای تعیین شدت عوامل تولید تجسم یافته در صادرات استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که سبد صادراتی ایران همواره وابسته به محصولات اولیه بوده و برنامههای کلان توسعه اقتصادی کشور در دهههای اخیر منجر به تغییر در ترکیب فناورانه صادرات کشور به سمت کالاهای دانشبنیان و دارای ارزش افزوده بالا نشده است. یافتههای مقاله حاکی است پیچیدگی کالاهای صادراتی ایران در سطح پایینی قرار دارد و علاوه بر آن شدت سرمایه فیزیکی و شدت سرمایه انسانی تجسم یافته در صادرات کشور نیز در سطح پایینی قرار دارد. برای دستیابی به نرخ رشد اقتصادی پرشتاب مورد نظر در سند چشم انداز 1404 لازم است با اتکا به توانمندیها و مزیتهای نسبی نهفته در کشور و استفاده از تجارب کشورهای موفق در نحوه صحیح بکارگیری فناوریهای موجود دنیا، تشویق و ایجاد انگیزه در بنگاهها جهت تحول در فناوری، بهرهوری و تولید محصولات دارای ارزش افزوده بالا و همچنین فراهمسازی شرایط مناسب برای خلق نوآوری با هدف ارتقای محصولات در صنایع مختلف، زمینههای تحول فناورانه در صادرات کشور، افزایش رقابتپذیری محصولات صادراتی و جلوگیری از تداوم خام فروشی را فراهم نمود.
یونس گلی؛ سهراب دل انگیزان
دوره 2، شماره 3 ، فروردین 1397، صفحه 71-86
چکیده
یکی از عوامل موثر بر پویایی اقتصاد، پرداخت دستمزد متناسب با بهرهوری است. درصورتی که نابرابری دستمزد ناشی از عواملی غیر از بهرهوری باشد، زیانهایی بر اقتصاد تحمیل میشود. به همین دلیل،مطالعة حاضر با استفاده از دادههای بودجه-خانوار مرکز آمار برای دورة زمانی 1384 تا 1393 و مدلهای تجزیه اکساکا-بلیندر و ماچادو-متا به تحلیل نابرابری ...
بیشتر
یکی از عوامل موثر بر پویایی اقتصاد، پرداخت دستمزد متناسب با بهرهوری است. درصورتی که نابرابری دستمزد ناشی از عواملی غیر از بهرهوری باشد، زیانهایی بر اقتصاد تحمیل میشود. به همین دلیل،مطالعة حاضر با استفاده از دادههای بودجه-خانوار مرکز آمار برای دورة زمانی 1384 تا 1393 و مدلهای تجزیه اکساکا-بلیندر و ماچادو-متا به تحلیل نابرابری دستمزد و تعیین سهم تبعیض و تفاوت بهرهوری در شکاف دستمزد بخش صنعت میپردازد. شواهد نشان میدهد که نابرابری دستمزد کاهش یافته ولی سهم تبعیض دستمزد افزایش و سهم تفاوت بهرهوری کاهش یافته است. نتایج نشان میدهدکه رانت موجود در بنگاهها تعیین کنندة دستمزد بوده و بهرهوری نقش چندانی در تعیین دستمزدنداشته است.درواقع، کاهش نقش سرمایة انسانی در تعیین نابرابری دستمزد به سه دلیل رخ داده است:کاهش کیفیت سرمایة انسانی، متناسب نبودن تحصیلات با فعالیتهای تولیدی در بخش صنعت، و نبود ارتباط مؤثر دانشگاه با صنعت.
فاطمه ژولانزاد؛ وحید بخردی نسب؛ مهدی عرب صالحی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش رقابت و راهبری شرکتی بر سرعت تعدیل اهرم مالی در بازار سرمایه است. بدین منظور نمونهای مشتمل بر 175 شرکت از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی بازه زمانی پنج ساله (1394- 1390) انتخاب گردید. شرکتهای مذکور نخست بر اساس شاخص هرفیندال- هیرشمن (HHI) به دو گروه کلی (شرکتهایی با رقابت زیاد و کم) و سپس هر یک ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش رقابت و راهبری شرکتی بر سرعت تعدیل اهرم مالی در بازار سرمایه است. بدین منظور نمونهای مشتمل بر 175 شرکت از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی بازه زمانی پنج ساله (1394- 1390) انتخاب گردید. شرکتهای مذکور نخست بر اساس شاخص هرفیندال- هیرشمن (HHI) به دو گروه کلی (شرکتهایی با رقابت زیاد و کم) و سپس هر یک از این دو گروه کلی، براساس شاخص راهبری شرکتی، به دو گروه فرعی (راهبری شرکتی قوی و ضعیف) تقسیم شدند. پس از آن، سرعت تعدیل اهرم مالی در هر چهار پرتفوی برازش و نتایج تخمین با یکدیگر مقایسه شد. برای آزمون فرضیه از تجزیه و تحلیل رگرسیون چند متغیره با استفاده از روش دادههای پانلی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که شرکتهای مورد بررسی در هر چهار پرتفوی با سرعتهای مختلفی به سمت اهرمهای هدفشان حرکت میکنند. ولی هزینههای این تعدیل به مدیران اجازه نداده تا در شرایطی که بازار رقابتی است، نسبت اهرم مالی شرکت را تغییر دهند. تاخیر در سرعت تعدیل اهرممالی و تأخیر در تغییر به موقع اهرم مالی به مدیریت ضربه وارد کرده است. در واقع، رقابت در بازار باعث تشدید مشکل ضعف مدیریتی شرکتها شده است.