حمزه شیخیانی؛ علی حسین صمدی
چکیده
هدف مقاله حاضر، بررسی تأثیر تغییر نرخ تعرفه بخش صنعت بر رفاه خانوارها در ایران در شرایط حاکمیت اقتصاد مقاومتی است. برای رسیدن به این هدف، بر اساس مطالعه صمدی و همکاران (1398)، تعدیلاتی در الگوی تعادل عمومی قابلمحاسبه دکالو و همکاران (2013) صورت گرفته است. پس از انجام تعدیلات، با استفاده از تعدیل ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1390 و نرمافزار ...
بیشتر
هدف مقاله حاضر، بررسی تأثیر تغییر نرخ تعرفه بخش صنعت بر رفاه خانوارها در ایران در شرایط حاکمیت اقتصاد مقاومتی است. برای رسیدن به این هدف، بر اساس مطالعه صمدی و همکاران (1398)، تعدیلاتی در الگوی تعادل عمومی قابلمحاسبه دکالو و همکاران (2013) صورت گرفته است. پس از انجام تعدیلات، با استفاده از تعدیل ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1390 و نرمافزار GAMS، معادلات حلشده و در قالب سه سناریو، تحلیل شده است. یافتهها نشان میدهد، در سناریوی اول و بدون فرض اجرای سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی، کاهش نرخ تعرفه در همه بخشهای صنعت، موجب منفی شدن سطح رفاه خانوارها خواهد شد. در سناریوی دوم، با فرض اجرای سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی، رفاه در همه بخشهای صنعتی بهجز صنایع با فناوری متوسط، مثبت و روند آن در همه بخشها بهجز صنایع با فناوری بالا، نزولی خواهد شد. در سناریوی سوم، با فرض تقویت عوامل نهادی و اجتماعی، رفاه در همه بخشها مثبت و روند آن نیز در صنایع با فناوری متوسط و بالا افزایشی و در صنایع با فناوری پایین کاهشی خواهد شد؛ بنابراین کاهش نرخ تعرفه در صورت اجرای سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی، فقط در بخش صنایع با فناوری بالا پیشنهاد میشود
علی اصغر سالم؛ حسین توکلیان؛ ستاره احمدی
چکیده
فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) به عنوان یک تکنولوژی توانمند برای بهینه سازی فرآیندها مورد نیاز است و از این رو تاثیر گذاری آن بر شدت مصرف انرژی از دیدگاه های متعدد مورد بررسی قرار گرفته است، اما جهت تاثیر گذاری این فناوری بر شدت مصرف انرژی مبهم است. اندازهگیری، پایش و تحلیل مصرف انرژی برای آگاهی در صرفه جویی انرژی یک مساله کلیدی مبتنی ...
بیشتر
فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) به عنوان یک تکنولوژی توانمند برای بهینه سازی فرآیندها مورد نیاز است و از این رو تاثیر گذاری آن بر شدت مصرف انرژی از دیدگاه های متعدد مورد بررسی قرار گرفته است، اما جهت تاثیر گذاری این فناوری بر شدت مصرف انرژی مبهم است. اندازهگیری، پایش و تحلیل مصرف انرژی برای آگاهی در صرفه جویی انرژی یک مساله کلیدی مبتنی بر کاربردهای ICT است. این مطالعه با استفاده از اطلاعات مربوط به کارگاه های صنعتی کشور به تفکیک کدهای آیسیک 4 رقمی در پی آن است تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات را در بازه زمانی 1396-1386 بر شدت مصرف انرژی بررسی کند. با توجه به ماهیت داده ها، مدلی مبتنی بر پانل دیتا به روش GLS برآورد گردیده است. نتایج حاکی از ارتباط منفی و معنادار سرمایه فناوری اطلاعات و ارتباطات سرانه، با شدت مصرف انرژی است و رابطه متغیر سرمایه کل سرانه و یارانه انرژی مثبت و معنا دار است. در این مطالعه اثر منفی و معنادار اندازه بنگاه بر شدت مصرف انرژی نیز نتیجه گردیده است و تاثیر شدت هزینه های تحقیق و توسعه بر شدت مصرف انرژی معنادار نیست.
محمدعلی فیضپور؛ ابوطالب کاظمی؛ سید نظام الدین مکیان؛ مهدی حاج امینی
چکیده
عوامل زیادی بر خروج بنگاهها از بخش صنعت موثر هستند. در این خصوص، نقش عوامل کلان اقتصادی به دلیل تاثیر آنها بر محیط رشد و فعالیت بنگاه از اهمیت بالای برخوردار است. ازاینرو،هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر عوامل کلانِ اقتصادی بر خروج بنگاههای صنایع تولیدی استانهای کشور (کدهای آیسیک 15 تا 37) طی سالهای 1375-93 با استفاده از روش اقتصادسنجی ...
بیشتر
عوامل زیادی بر خروج بنگاهها از بخش صنعت موثر هستند. در این خصوص، نقش عوامل کلان اقتصادی به دلیل تاثیر آنها بر محیط رشد و فعالیت بنگاه از اهمیت بالای برخوردار است. ازاینرو،هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر عوامل کلانِ اقتصادی بر خروج بنگاههای صنایع تولیدی استانهای کشور (کدهای آیسیک 15 تا 37) طی سالهای 1375-93 با استفاده از روش اقتصادسنجی تابلویی فضایی است. نتایج پژوهش تأثیر عوامل تورم، جمعیت، رشد اقتصادی و شاخص صنعتی شدن اقتصاد هر استان بر خروج بنگاههای آن استان و استانهای مجاور را تأیید میکند. خروج بنگاههای هر استان نیز بر خروج بنگاههای استانهای مجاور تأثیر منفی دارد. با توجه به نقش عوامل کلان اقتصادی بر خروج بنگاهها از استان و استانهای مجاور، توصیه میشود سیاستهای منطقهای که در راستای همافزایی تولیدات صنعتی درون و بیناستانی باشد، اجرا شوند.
شهزاد برومند جزی
چکیده
صنایع کوچک و متوسط (SME) از مهمترین بخشهای اقتصادی در هر کشور هستند. این صنایع، با ایجاد صرفههای تجمع در مراکز صنعتی، معمولاً تبدیل به مراکز رشد میشوند؛ در حالی که صنایع بزرگ بر پایه صرفههای مقیاس، تبدیل به قطبهای رشد میشوند. در چارچوب اقتصاد منطقهای، صنایع کوچک و متوسط در فضای جغرافیایی و صنایع بزرگ در فضای اقتصادی اثرگذارند. ...
بیشتر
صنایع کوچک و متوسط (SME) از مهمترین بخشهای اقتصادی در هر کشور هستند. این صنایع، با ایجاد صرفههای تجمع در مراکز صنعتی، معمولاً تبدیل به مراکز رشد میشوند؛ در حالی که صنایع بزرگ بر پایه صرفههای مقیاس، تبدیل به قطبهای رشد میشوند. در چارچوب اقتصاد منطقهای، صنایع کوچک و متوسط در فضای جغرافیایی و صنایع بزرگ در فضای اقتصادی اثرگذارند. حال آن که صنایع کوچک با تکیه بر آثار انتشار، نقش خود را در توسعه صنعتی و رشد اقتصادی به عنوان یک مرکز رشد ایفا میکنند. با پذیرش این امر، مقاله حاضر به بررسی و الگوسازی دو موضوع در زمینه آثار فعالیت صنایع کوچک و متوسط پرداخته است: الگو سازی فرایند انتشار و الگوسازی نحوه انتقال اطلاعات (یا به طور مشابه ابداعات و فناوری). هر دو موضوع، در زمینه نظریه های امواج قابل طرح هستند . میان دو منطقه ی فرضی ، معمولاً اختلاف میان نوع و کارکرد صنایع می تواند تفاوت میان امواج فیمابین را ایجاد کند. با توجه به این که هر صنعت به خودی خود دارای آثار پیشین و آثار پسین است ، هر منطقه نیز متناسب با نوع صنایع استقرار یافته در آن ، می تواند دارای آثار پیشین و آثار پسین بر سایر مناطق در فضای جغرافیایی یا فضای اقتصادی باشد . برای الگوی فرآیند انتشار، از رهیافت الگوهای جاذبه و برای الگوی فرآیند و نحوه انتقال اطلاعات، از نظام انتقال سلسله مراتبی استفاده شده است. در هر دو روش، نتیجه امر به صورت الگوهای انتشار در حالت عام و در شرایط خاص بیان شده است. توابع نظری استخراج شده، بیانگر نحوه تعامل مناطق بر اساس انواع صنایع مستقر در آنها هستند . آثار بیان شده در الگوهای مورد نظر نشان می دهد که صنایع کوچک و متوسط می توانند با ارسال امواج مستمر ابداعاتی ، اطلاعات و سایر امواج توسعه ، تأثیرات مهمی بر مناطق پیرامون داشته باشند.
شیوا علیزاده؛ لیلا آرغا؛ یوسف محنت فر؛ مسعود طاهری نیا
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میان پایه سهامداری و نوسانات بازدهی سرمایهگذاری شرکتهای صنعتی پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است . در این بررسی صد شرکت فعال در بورس اوراق بهادر تهران که سطح نقد شوندگی نسبتا بالاتری داشتهاند بهعنوان نمونه در بازه زمانی6 ساله (1398- 1393) انتخاب شدند. در این راستا از مدل رگرسیون دادههای تابلویی ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میان پایه سهامداری و نوسانات بازدهی سرمایهگذاری شرکتهای صنعتی پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است . در این بررسی صد شرکت فعال در بورس اوراق بهادر تهران که سطح نقد شوندگی نسبتا بالاتری داشتهاند بهعنوان نمونه در بازه زمانی6 ساله (1398- 1393) انتخاب شدند. در این راستا از مدل رگرسیون دادههای تابلویی استفاده شد. با توجه به وجود مشکل واریانس ناهمسانی در نتایج تخمینها، روش GLS برای تخمین پارامترهای مدل بکار گرفته شد. همچنین، بر اساس آزمون اثر ثابت تکراری و آزمون هاسمن، مدل اثرات تصادفی بر مدل اثرات ثابت ترجیح داده شد. ازاینرو، مدل رگرسیون تابلویی با آثار تصادفی صورتبندی شد. نتایج نشان میدهند که با افزایش تعداد سهامداران بزرگ شرکتهای صنعتی و درصد مالکیت آنها، دو اثر بوجود میآید. اثر اول به کاهش رفتار گلهای سهامداران بزرگ و متعاقبا به کاهش سطح نوسان بازده شرکتهای صنعتی مربوط میشود. اثر دوم به نوسانات قیمتی سهم مربوط میشود که از اثرات معاملاتی سهامداران بزرگ ناشی شده است. همچنین، با افزایش تعداد سهامداران بزرگ و درصد مالکیت آنها، بهتدریج تاثیر بازار معاملاتی سهامداران بزرگ بر نوسان بازدهی شرکتها از تاثیر مطلعتر بودن آنها برتر میشود.
منصور عسگری؛ سعیده هوشمندگهر؛ طیبه رهنمونپیروج
چکیده
صنایع ماشینالات و تجهیزات یکی از بزرگترین زنجیرههای ارزش تولید در بین صنایع مختلف را دارد و محصولات این بخش بهعنوان کالای واسطه در دیگر صنایع کاربرد وسیعی دارد. در این مقاله تابع تولید، کششهای متوسط، نهائی، جانشینی و کشش انواع انرژی در نه فعالیت منتخب صنایع ماشینآلات و تجهیزات با استفاده از آمار و اطلاعات (4)97-(1)1381 با استفاده ...
بیشتر
صنایع ماشینالات و تجهیزات یکی از بزرگترین زنجیرههای ارزش تولید در بین صنایع مختلف را دارد و محصولات این بخش بهعنوان کالای واسطه در دیگر صنایع کاربرد وسیعی دارد. در این مقاله تابع تولید، کششهای متوسط، نهائی، جانشینی و کشش انواع انرژی در نه فعالیت منتخب صنایع ماشینآلات و تجهیزات با استفاده از آمار و اطلاعات (4)97-(1)1381 با استفاده از تابع تولید ترانسلوگ برآورد شدهاست. نتایج نشان میدهد کششهای نهایی نهادههای نیروی کار، موجودی سرمایه و انرژی برای تمام فعالیتهای تولیدی مورد بررسی مثبت است. کشش متوسط نهادههای اشتغال و انرژی در سه فعالیت، تولید پمپها، کمپرسورها، شیرها و سوپاپها (2813)، تولید یاتاقان، چرخ دنده و دیفرانسیل (2814)، تولید ماشینآلات برای تولید منسوجات و البسه و چرم (2826) از سایر فعالیتها بیشتر است. فعالیتهای، تولید موتور و توربین، بجز موتورهای وسایل نقلیه هوایی، خودرو و موتورسیکلت (2811)، تولید ماشینآلات متالوژی-ذوب فلزات (2823) و تولید سایر ماشینآلات با کاربرد خاص (2829)، به ترتیب دارای بیشترین کشش متوسط تولید نسبت به موجودی سرمایه و انرژی هستند. در فعالیتهای تولید یاتاقان، چرخ دنده و دیفرانسیل (2814)، تولید ماشینآلات کشاورزی و جنگلداری (2821)، تولید ماشینآلات استخراج معدن و ساختمان (2824) و تولید ماشینآلات برای تولید منسوجات و البسه و چرم (2826)، ضرایب تخمین زده شده برای کششهای جانشینی بین نهادههای موجودی سرمایه و اشتغال و همچنین کششهای جانشینی بین نهادههای موجودی سرمایه و انرژی مثبت است که نشان میدهد نهادهها جانشین هستند. در فعالیتهای تولید پمپها، کمپرسورها، شیرها و سوپاپها (2813) و تولید سایر ماشینآلات با کاربرد خاص (2829)، تنها بین دو نهاده موجودی سرمایه و اشتغال رابطه جانشینی برقرار است. روابط جانشینی بین نهادههای انرژی و اشتغال برای سه فعالیت تولید یاتاقان، چرخ دنده و دیفرانسیل (2814)، تولید موتور و توربین، بجز موتورهای وسایل نقلیه هوایی، خودرو و موتورسیکلت (2811) و تولید ماشینآلات متالوژی-ذوب فلزات (2823) مشاهده شده است