محمدعلی فیض پور؛ معصومه اله یاری؛ منصور مهینی زاده
چکیده
اندازه بنگاه تولیدی تحت تأثیر سطح تکنولوژی متغیر بوده و کارایی در تولید یک بنگاه بستگی به وضعیت مطلوب این دو با یکدیگر دارد. بر این اساس سطح تکنولوژی به کار رفته در فرآیند تولید یک بنگاه مستلزم اندازه مطلوب بنگاه در یک صنعت است. از اینرو، این تحقیق با هدف بررسی تأثیر سطح تکنولوژی بر فاصله تولید بنگاه از اندازه مطلوب آن در صنعت انجام ...
بیشتر
اندازه بنگاه تولیدی تحت تأثیر سطح تکنولوژی متغیر بوده و کارایی در تولید یک بنگاه بستگی به وضعیت مطلوب این دو با یکدیگر دارد. بر این اساس سطح تکنولوژی به کار رفته در فرآیند تولید یک بنگاه مستلزم اندازه مطلوب بنگاه در یک صنعت است. از اینرو، این تحقیق با هدف بررسی تأثیر سطح تکنولوژی بر فاصله تولید بنگاه از اندازه مطلوب آن در صنعت انجام شده است. در این پژوهش با استفاده از شاخص شدت R&D بنگاههای تولیدی ایران به لحاظ سطح تکنولوژی به سه سطح بالا، متوسط و پایین دستهبندی شده و همچنین برای تعیین اندازه مطلوب بنگاههای تولیدی از روش کومانور- ویلسون و معیار ارزش تولید استفاده شده است. در این تحقیق از الگوهای اقتصاد سنجی مبتنی بر دادههای تابلویی (پانل) مربوط به 547 بنگاه از صنایع تولیدی ایران در قالب سری زمانی پنج سالانه از 1374 الی 1384 استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که فاصله تولید بنگاهها از اندازه مطلوب تولید در صنعت، در سطح معنیداری 5 درصد، با سطح تکنولوژی رابطه معنیداری دارد. از طرفی نتایج تحقیق حاکی از آن است که هر چه سطوح تکنولوژی افزایش یابد، فاصله تولید بنگاهها از سطح مطلوب آن در صنعت کاهش یافته و بنگاههای تولیدی کاراتر عمل میکنند. از نظر سیاستگذاری، این یافته مبین اهمیت سطح تکنولوژی در نزدیک شدن فعالیت بنگاهها به اندازه مطلوب آن در صنعت بوده و باعث بقا و جلوگیری از خروج احتمالی آن از صنعت خواهد بود.
محمدعلی فیضپور؛ مرضیه شاکری حسینآباد
چکیده
ورود بنگاهها در اندازههایی غیر از حداقل اندازه کارا از واقعیتهای اقتصادی در حوزه عمل است. با وجود این، انتظار میرود تا بنگاهها برای بقای خود، با سرعتی معقول که میتوان آن را سرعت تعدیل نامید، خود را به حداقل اندازه کارا نزدیک نماید. اما این سؤال که بنگاهها سرعت تعدیل خود را بر مبنای چه معیاری تنظیم مینمایند، سؤالی ...
بیشتر
ورود بنگاهها در اندازههایی غیر از حداقل اندازه کارا از واقعیتهای اقتصادی در حوزه عمل است. با وجود این، انتظار میرود تا بنگاهها برای بقای خود، با سرعتی معقول که میتوان آن را سرعت تعدیل نامید، خود را به حداقل اندازه کارا نزدیک نماید. اما این سؤال که بنگاهها سرعت تعدیل خود را بر مبنای چه معیاری تنظیم مینمایند، سؤالی اساسی در اقتصاد صنعتی است، اگرچه بر اساس مبانی تئوریک، بنگاهها سرعت خود را بر مبنای میزان تولید تنظیم میکنند؛ در دنیای واقعی تعدیل خود را بر اساس اشتغال انجام میدهند. از اینرو، این مقاله میکوشد تا تعدیل در اندازه بنگاههای جدیدالورود صنایع تولیدی در دوره 1381-1375 را نشان دهد و سرعتشان را با معیارهای اشتغال و تولید ارزیابی نموده و معیار غالب را استخراج نماید. با استفاده از روش کومانور- ویلسون، شواهد موجود نشان داده است همواره بیش از 90درصد از بنگاهها با هر دو معیار اشتغال و تولید در اندازهای کمتر از حداقل اندازه کارا فعالیت نمودهاند. سرعت تعدیل، محاسبه شده با ضریب l نیز نشان داده است، بر خلاف انتظار، بنگاههایی با اندازه بهینه کمتر، سرعت تعدیل پایینتری دارند. این یافتهها از حیث سیاستگذاری، از یکسو لزوم آگاهیبخشی به بنگاههای جدیدالورود جهت اطلاع از اندازه بهینه و سرعت مناسب و در زمانی معقول را نشان داده و از سوی دیگر احتمال خروج بخش عمدهای از بنگاهها را با طی زمان گوشزد مینماید.