محمدعلی فیضپور؛ مرضیه شاکری حسینآباد
چکیده
ورود بنگاهها در اندازههایی غیر از حداقل اندازه کارا از واقعیتهای اقتصادی در حوزه عمل است. با وجود این، انتظار میرود تا بنگاهها برای بقای خود، با سرعتی معقول که میتوان آن را سرعت تعدیل نامید، خود را به حداقل اندازه کارا نزدیک نماید. اما این سؤال که بنگاهها سرعت تعدیل خود را بر مبنای چه معیاری تنظیم مینمایند، سؤالی ...
بیشتر
ورود بنگاهها در اندازههایی غیر از حداقل اندازه کارا از واقعیتهای اقتصادی در حوزه عمل است. با وجود این، انتظار میرود تا بنگاهها برای بقای خود، با سرعتی معقول که میتوان آن را سرعت تعدیل نامید، خود را به حداقل اندازه کارا نزدیک نماید. اما این سؤال که بنگاهها سرعت تعدیل خود را بر مبنای چه معیاری تنظیم مینمایند، سؤالی اساسی در اقتصاد صنعتی است، اگرچه بر اساس مبانی تئوریک، بنگاهها سرعت خود را بر مبنای میزان تولید تنظیم میکنند؛ در دنیای واقعی تعدیل خود را بر اساس اشتغال انجام میدهند. از اینرو، این مقاله میکوشد تا تعدیل در اندازه بنگاههای جدیدالورود صنایع تولیدی در دوره 1381-1375 را نشان دهد و سرعتشان را با معیارهای اشتغال و تولید ارزیابی نموده و معیار غالب را استخراج نماید. با استفاده از روش کومانور- ویلسون، شواهد موجود نشان داده است همواره بیش از 90درصد از بنگاهها با هر دو معیار اشتغال و تولید در اندازهای کمتر از حداقل اندازه کارا فعالیت نمودهاند. سرعت تعدیل، محاسبه شده با ضریب l نیز نشان داده است، بر خلاف انتظار، بنگاههایی با اندازه بهینه کمتر، سرعت تعدیل پایینتری دارند. این یافتهها از حیث سیاستگذاری، از یکسو لزوم آگاهیبخشی به بنگاههای جدیدالورود جهت اطلاع از اندازه بهینه و سرعت مناسب و در زمانی معقول را نشان داده و از سوی دیگر احتمال خروج بخش عمدهای از بنگاهها را با طی زمان گوشزد مینماید.