محمدعلی فیضپور؛ ابوطالب کاظمی؛ سید نظام الدین مکیان؛ مهدی حاج امینی
چکیده
عوامل زیادی بر خروج بنگاهها از بخش صنعت موثر هستند. در این خصوص، نقش عوامل کلان اقتصادی به دلیل تاثیر آنها بر محیط رشد و فعالیت بنگاه از اهمیت بالای برخوردار است. ازاینرو،هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر عوامل کلانِ اقتصادی بر خروج بنگاههای صنایع تولیدی استانهای کشور (کدهای آیسیک 15 تا 37) طی سالهای 1375-93 با استفاده از روش اقتصادسنجی ...
بیشتر
عوامل زیادی بر خروج بنگاهها از بخش صنعت موثر هستند. در این خصوص، نقش عوامل کلان اقتصادی به دلیل تاثیر آنها بر محیط رشد و فعالیت بنگاه از اهمیت بالای برخوردار است. ازاینرو،هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر عوامل کلانِ اقتصادی بر خروج بنگاههای صنایع تولیدی استانهای کشور (کدهای آیسیک 15 تا 37) طی سالهای 1375-93 با استفاده از روش اقتصادسنجی تابلویی فضایی است. نتایج پژوهش تأثیر عوامل تورم، جمعیت، رشد اقتصادی و شاخص صنعتی شدن اقتصاد هر استان بر خروج بنگاههای آن استان و استانهای مجاور را تأیید میکند. خروج بنگاههای هر استان نیز بر خروج بنگاههای استانهای مجاور تأثیر منفی دارد. با توجه به نقش عوامل کلان اقتصادی بر خروج بنگاهها از استان و استانهای مجاور، توصیه میشود سیاستهای منطقهای که در راستای همافزایی تولیدات صنعتی درون و بیناستانی باشد، اجرا شوند.
محمدعلی فیض پور؛ معصومه اله یاری؛ منصور مهینی زاده
چکیده
اندازه بنگاه تولیدی تحت تأثیر سطح تکنولوژی متغیر بوده و کارایی در تولید یک بنگاه بستگی به وضعیت مطلوب این دو با یکدیگر دارد. بر این اساس سطح تکنولوژی به کار رفته در فرآیند تولید یک بنگاه مستلزم اندازه مطلوب بنگاه در یک صنعت است. از اینرو، این تحقیق با هدف بررسی تأثیر سطح تکنولوژی بر فاصله تولید بنگاه از اندازه مطلوب آن در صنعت انجام ...
بیشتر
اندازه بنگاه تولیدی تحت تأثیر سطح تکنولوژی متغیر بوده و کارایی در تولید یک بنگاه بستگی به وضعیت مطلوب این دو با یکدیگر دارد. بر این اساس سطح تکنولوژی به کار رفته در فرآیند تولید یک بنگاه مستلزم اندازه مطلوب بنگاه در یک صنعت است. از اینرو، این تحقیق با هدف بررسی تأثیر سطح تکنولوژی بر فاصله تولید بنگاه از اندازه مطلوب آن در صنعت انجام شده است. در این پژوهش با استفاده از شاخص شدت R&D بنگاههای تولیدی ایران به لحاظ سطح تکنولوژی به سه سطح بالا، متوسط و پایین دستهبندی شده و همچنین برای تعیین اندازه مطلوب بنگاههای تولیدی از روش کومانور- ویلسون و معیار ارزش تولید استفاده شده است. در این تحقیق از الگوهای اقتصاد سنجی مبتنی بر دادههای تابلویی (پانل) مربوط به 547 بنگاه از صنایع تولیدی ایران در قالب سری زمانی پنج سالانه از 1374 الی 1384 استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که فاصله تولید بنگاهها از اندازه مطلوب تولید در صنعت، در سطح معنیداری 5 درصد، با سطح تکنولوژی رابطه معنیداری دارد. از طرفی نتایج تحقیق حاکی از آن است که هر چه سطوح تکنولوژی افزایش یابد، فاصله تولید بنگاهها از سطح مطلوب آن در صنعت کاهش یافته و بنگاههای تولیدی کاراتر عمل میکنند. از نظر سیاستگذاری، این یافته مبین اهمیت سطح تکنولوژی در نزدیک شدن فعالیت بنگاهها به اندازه مطلوب آن در صنعت بوده و باعث بقا و جلوگیری از خروج احتمالی آن از صنعت خواهد بود.
محمدعلی فیضپور؛ علی شمس اسفندآبادی
چکیده
پژوهش حاضر میکوشد تا با استفاده از عوامل موثر بر بهرهوری صنعتی در استانهای ایران که در این مطالعه به ویژگیهای بنگاه، ویژگیهای شاغلان و ویژگیهای مخارج تقسیم شده است، تمایزات مکانی در بهرهوری صنعتی را در دوره زمانی 1393-1382 بررسی نماید. در همین راستا، برای محاسبه بهرهوری صنعتی استانها از شاخص بهرهوری دیویژیا و برای سنجش ...
بیشتر
پژوهش حاضر میکوشد تا با استفاده از عوامل موثر بر بهرهوری صنعتی در استانهای ایران که در این مطالعه به ویژگیهای بنگاه، ویژگیهای شاغلان و ویژگیهای مخارج تقسیم شده است، تمایزات مکانی در بهرهوری صنعتی را در دوره زمانی 1393-1382 بررسی نماید. در همین راستا، برای محاسبه بهرهوری صنعتی استانها از شاخص بهرهوری دیویژیا و برای سنجش عوامل مؤثر بر آن از الگوی اقتصادسنجی دادههای تابلویی با ضرایب تصادفی استفاده شده است. نتایج دلالت بر آن دارد که بهرهوری صنعتی استانها از ویژگیهای بنگاه، ویژگیهای شاغلان و ویژگیهای مخارج تأثیر میپذیرد. بنابراین و از بعد سیاستگذاری، این نتایج مبین ضرورت توجه به عوامل بازدارنده و پیشبرنده بهرهوری صنعتی در راهبردهای توسعه صنعتی استانها است.
محمد علی فیض پور؛ مرجان حبیبی
چکیده
در ادبیات اقتصاد صنعتی،ارتباط مقدار تولید با هزینههایی که برای تولید آن میزان محصول صرف میشود را میتوان باعنوان منحنی یادگیری بیان کرد. این در حالی است که براساس ادبیات موجود، یادگیری در میان صنایع متفاوت بوده و علاوه بر آن، میتواند تحت تأثیر عوامل مختلفی نظیر سطح فناوری صنعتی قرار گیرد. بر این اساس و باتوجه به نبود چنین مطالعاتی ...
بیشتر
در ادبیات اقتصاد صنعتی،ارتباط مقدار تولید با هزینههایی که برای تولید آن میزان محصول صرف میشود را میتوان باعنوان منحنی یادگیری بیان کرد. این در حالی است که براساس ادبیات موجود، یادگیری در میان صنایع متفاوت بوده و علاوه بر آن، میتواند تحت تأثیر عوامل مختلفی نظیر سطح فناوری صنعتی قرار گیرد. بر این اساس و باتوجه به نبود چنین مطالعاتی در ایران، پژوهش حاضر میکوشد تا تأثیر سطوح مختلف فناوری بر یادگیری در صنایع تولیدی ایران را بررسی کند. بدین منظور، مدل لگاریتم خطی و تابع هزینۀ کابداگلاس تلفیق شده و از تعریف OECD از طبقهبندی صنایع برحسب سطوح فناوری استفاده شده است. نتایج نشان میدهدکه بیشترین یادگیری متعلق به صنایع با فناوری برتر است و از نظر سیاستگذاری، توجه به این صنایع ضروری است. همچنین، نرخ یادگیری بالاتر در صنایع مذکور قادر است برخی از هزینههای اولیۀ آنها را پوشش دهد. ازاینرو، توجه به یادگیری لازمۀ سیاستگذاری توسعه صنعتی است.
محمدعلی فیضپور؛ مرضیه شاکری حسینآباد
چکیده
ورود بنگاهها در اندازههایی غیر از حداقل اندازه کارا از واقعیتهای اقتصادی در حوزه عمل است. با وجود این، انتظار میرود تا بنگاهها برای بقای خود، با سرعتی معقول که میتوان آن را سرعت تعدیل نامید، خود را به حداقل اندازه کارا نزدیک نماید. اما این سؤال که بنگاهها سرعت تعدیل خود را بر مبنای چه معیاری تنظیم مینمایند، سؤالی ...
بیشتر
ورود بنگاهها در اندازههایی غیر از حداقل اندازه کارا از واقعیتهای اقتصادی در حوزه عمل است. با وجود این، انتظار میرود تا بنگاهها برای بقای خود، با سرعتی معقول که میتوان آن را سرعت تعدیل نامید، خود را به حداقل اندازه کارا نزدیک نماید. اما این سؤال که بنگاهها سرعت تعدیل خود را بر مبنای چه معیاری تنظیم مینمایند، سؤالی اساسی در اقتصاد صنعتی است، اگرچه بر اساس مبانی تئوریک، بنگاهها سرعت خود را بر مبنای میزان تولید تنظیم میکنند؛ در دنیای واقعی تعدیل خود را بر اساس اشتغال انجام میدهند. از اینرو، این مقاله میکوشد تا تعدیل در اندازه بنگاههای جدیدالورود صنایع تولیدی در دوره 1381-1375 را نشان دهد و سرعتشان را با معیارهای اشتغال و تولید ارزیابی نموده و معیار غالب را استخراج نماید. با استفاده از روش کومانور- ویلسون، شواهد موجود نشان داده است همواره بیش از 90درصد از بنگاهها با هر دو معیار اشتغال و تولید در اندازهای کمتر از حداقل اندازه کارا فعالیت نمودهاند. سرعت تعدیل، محاسبه شده با ضریب l نیز نشان داده است، بر خلاف انتظار، بنگاههایی با اندازه بهینه کمتر، سرعت تعدیل پایینتری دارند. این یافتهها از حیث سیاستگذاری، از یکسو لزوم آگاهیبخشی به بنگاههای جدیدالورود جهت اطلاع از اندازه بهینه و سرعت مناسب و در زمانی معقول را نشان داده و از سوی دیگر احتمال خروج بخش عمدهای از بنگاهها را با طی زمان گوشزد مینماید.